۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

اسطوره دلاوری وجانبازی

هم ميهن اين سرزمين کهن هميشه دلاوراني راداشته که تنهاويک تنه به قلب سپاه دشمن زده دشمني که به شوندخيانت هاي پشت به ميهن کردهاي نا ايراني ايراني نما برکشورما مستولي گشته اندوبراي رهاي اين سرزمين اهورائي بارشادت هاودلاوري ها فردي به قلب سپاه دشمن تاختن وجهاني رادرحيرت اين دلاوري ها وجانبازي ها گذاشتند هم ميهن آيانخوانده ئي پيروزنهاوندي (ابولولو)چگونه يک تنه وپاي دربندازنهاوندخودرابه مدينه رسانيد ودريک بامداد درخشنده,سروسينه عمر ابن خطاب تازي يکي از ننگ هاي آفرينش که خليفه دروان سقوط کشورش بود با کاردي که حتا رستم دستان نيز باآن سلاح اندک نميتوانست کاري انجام دهدازهم دريد وچون تازيان براي گرفتاريش بجنبش درآمدند.آن شير تنهاي نهاوند درمدينه ,آن نياي ستبر وتوانمند من وتو باهمان اندک سلاح ناچيزخود چهارده تاهفده تن ازمردان وگردان نام آورتازي رابه خون کشيدوسرانجام پس از نبردي که درخيال نگنجددرآن مسجدکه ميعادگاه نمازبامدادي عمرابن خطاب(اين ننگ آفرينش )به شمارمي رفت چون پلنگي دردام تازيان که تادندان مسلح بودند اسيرآمد,اماپيش از اين که دشمن بخواهدازاوپرسشي کندوآگهي بدست آوردباهمان خنجرکه خليفه خونخوارواشغالگرتازي ويارانش راازپاي درآورده بودضربه اي نيزبه سينه خود زد وآن جگرگاه ودلي راکه تنها براي ايران مي تپيدوگردان جهانگيرويلان کشورگشاي,آرزوي داشتنش رادردل مي پرورانيدند,بادست وخنجرخودازهم دريدتاشايدبتواند ايران ازدست رفته را براي فرزندان آينده اين سرزمين بازگرداند,واو نخستين دلاوري درتاريخ ايران زمين پس از اشغال تازيان بربري وخونخواراست که جان درکف نهادتابه من وتوکه فرزنداو و نواده نوادگانش بشمارمي آييم.جانبازي وعشق به ميهن را بياموزدمهر به ميهن يعني اثبات ايرانيت,تعصب بسياربه هويت تاريخي و کيان ملي هم ميهن تاريخ نياکاني من وتو رستم فرخ زادها , پيروزنهاوندي ها , بابک خرمدين ها ,يغوب ليث ها ,نادرهاودلاوران گمنام جان باخته بسياري داشته است ,که جانهاي گرامي خودرابراي نگهباني اين آب وخاک ازدست داده اندتاايران اين سرزمين سپند را براي ما وفرزندان و آينده گانمان نگهداري نمايندواين امانت گرانمايه رادست به دست پدربه پسرسپرده است اکنون نوبت امانت داري تو ومن رسيده است وبايد با تمامي وجودمان وبا آتشين مهربه هويت ملي درنگهباني ازاين امانت گرامي بکوشيم تابتوانيم سرفرازانه برزبان برانيم که ايراني وفرزندان آن نام آوران گردن فرازيم . بیستم امرداد88
گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین sh.Mehraien

۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

دلاوری های جلال الدین خوارزمشاه


پیشگفتار:
دررویه های تاریخ این سرزمین هماره دلاورانی بوده اندکه تنها بی یارویاوربا دشمنان این آب وخاک پیکارکرده اند.وبارشادتهای فردی
وباسردر راه میهن گرامی نهادنهاتوانستند.این سرزمین سپند
راازدست دشمنانش رهایی بخشندوآن رابرای فرزندان آینده
این آب وخاک نگهداری نمایند.
یکی ازاین دلاوران جلال الدین خوارزمشاه که درنبردهایش
باسپاهیان مواج مغول یک تنه دربرابرشان ایستادوتنهایارویاورش
سمندوفادارتیزتک اوبود؟
آن شهریارنامدارتخت پادشاهی وبسترآرامش خود رابرروی زین سمند
وفاداروتنهایاروهمراهش بناکرده بود؟
هنگامی که سپاهیان مواج مغول بااوکه یک تنه وبیکس ویاور
به خاطرنگهداری این میهن برای تووفرزندانت پیکاروستیزمی نمود
رویاروشدند.
درلحظه نمایش اوج عشقش به ایران زمین دشمنان درنده خوی
مغولی رابرآن داشت تابرایش هورابکشند،وسردارخونخوارمغولی
به زبان خودگفت:نه هرگزباچشمانم چنین دلاوری دیده بوده ام
ونه ازپیرمردان مغول داستان مردانی اینچنین دلاورراشنیده بوده ام
آیامیدانی اوچه کردکه دشمنی آنچنان درنده خووخشن برایش هوراکشید؟
تاریخ می گوید:هزاران تن ازسپاهیان دشمن به آن پادشاه تنهایورش بردند
واوجنگ وگریزکنان به بلندی وپرتگاهی رسید
که بیش ازچهل مترارتفاع داشت ودرزیرآن بلندی رودخانه ای درجریان بود
آن شهریارایرانیاربرای اینکه زنده بماند وبازهم به خاطرسربلندی
فرزندان آریابوم که اکنون درزیرخاکسترفرهنگ بیگانه پنهان شده اند
پیکارنماید سمندتیزتک رانهیب داد،وآن تنهایارپادشاه دلاور
که زمان رازمان آزمایش خود می دیدناگهان به شاهینی
تیزبال مبدل شد وازآن بلندای بیش ازچهل متربدرون رودآب روان وامواج
خروشان رودخانه جست وسرداربی سپاه ایران زمین،شهریارجنگجوی
تنها راازآن خطرسهمگین رهائی بخشید.
آن شهریارپیکارگرودلسوخته ایران وایرانی که برای سربلندی
فرزندان من وتودربامدادهای آزادگی وآزادی آنچنان حماسه ای ازخودآفرید.
وآن بودتوسن وفادارآن شهریارکه درهنگام نمایش مسئولیت چنان کرد.
که امروزه حتا فرزندان به ظاهرایرانی این آب وخاک که درادای
وظایف ملی به ارزش درهمی ازخاکهای زیرثم
آن جان ور وفادارومسئولیت شناس عمل نمیکنند.
گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien
نهم خرداد88

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

خلیج فارس وگرفتاری های آن



خلیج فارس وگرفتاری های آن
این روزها یک باردیگرنام خلیج فارس برزبان هاافتاده .استفاده نام جعلی خلیج عرب
توسط شیخ نشینان حاشیه خلیج فارس.اعتراض میهن پرستان راهمراه داشته.
ازین روبه درخواست چندتن ازیاران که تقاضاکردن پیرامون خلیج فارس
مطالبی را بازگوکنم.
گرچه درسایت هاودیگروبلاگهاورسانه هااعتراض های خودرابه نحوی اعلام کرده اند
این نوشتاردیدگاه من نسبت به این قضامی باشد.
من مخالف به این گونه اعتراض ایرانیان هستم.بایداین رویدادراریشه ای برسی کنیم
که چراشیخ نشینان حاشیه خلیج فارس آن رابه خلیج عرب تغیر می دهند.
چراکه ماهویت ملی خود بیگانه ایم.
قهرمانهای ملی خودرانمی شناسیم.
ولی درعوض خائنین به این آب وخاک راسردارملی می نامیم(ابومسلم خراسانی)
خیابانهای ایران عزیزمان را بجای آنکه نام دلاوران این سرزمین که سربلندانه
جانباخته آزادی وآزادگی شده اند.
نامهای بیگانه وننگین تازی گذاشته ایم
(فلسطین.انتفاضه.ابوذر.حر.قدس......)
ویانام بیگانه آرژانتین آفریقاو......
آیادرفلسطین خیابانی بانام سعدی حافظ فردوسی و....وجوددارد؟
خودمان دریای کاسپین راکه دنیابا این نام این دریارا می شناسد
شوربختانه آن رادریای خزرمی نامیم
(خزقومی وحشی وغیرایرانی بودند)
وآن رادرکتابهاونقشه های جغرافیایی گنجانده ودرمدارس آموزش داده می شود
به همین دلیل است که دشمنان ازفرهنگ ودست آوردهای ما استفاده می کنند
وبه نام خودتغیر می دهند.
خلیج فارس راخلیج عرب می کننددریای سیستان رادریای عمان می کنند
ویاسردارملی مان بابک خرمدین راکشوراران که نام آذربایجان راازماربوده
ازآن خود می کند وبرای آن فیلم می سازد.ولی ما........؟
هم میهن اگر اعتراضی هست باید به خود اعتراض کنیم
که تاریخ وهویت خودرانمی شناسیم وباآن بیگانه ایم
وباعث شدیم کشور های حاشیه خلیج همیشه فارس ادعای مالکیت آن وسه جزیره
راداشته باشد.
هم میهن گرژرف بنگریم درمی یابیم که تاریخ این کشورهابه اندازه
قدمت خیابانهای پایتخت ایران هم نمی شود.
کشورهای عربی تاریخ وتمدنی نداشته وندارندوهمیشه می کوشند
به نحوی برای خودپیشینه وتاریخی بسازند
(درنوشته های پیشین به آن اشاره کردم)
ازاین روازناآگاهی وبیگانه بودن باتاریخ وفرهنگ مان نهایت استفاده می کنند
خلیج فارس را عرب می کنندو موجب ناراحتی میهن پرستان می شوند
به آگاهی این عزیزان می رسانم ازماست که برماست
هم میهن اگرتاریخ وفرهنگ ورجاوند خودرانشناسیم وبا آن بیگانه باشیم
دیروز دریای کاسپین بود امروزخلیج فارس ودختران این سرزمین دردبی
فردا...............؟
هم میهن بدان
پیکرمادرماایران پراززخم درداست
نیازمندبه من تو مردان مرد است
گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

نبرد پل و بهمن جا د ویه


مقدمه
درتمام جنگ های که ایرانیان ازاعراب شکست خوردن دست خیانت ایرانیان بداندیش نمایان بوده.
که درتاریخ تعداد آنها شوربختانه بسیاربوده است به طورمثال درجنگ قادسیه
بنا به نوشته( بلاذری )چهارهزارایرانی به فرماندهی دیلم راه خیانت رادرپیش گرفتن وتسلیم تازیان شدن
---------------------
دریکی ازجنگهای که ایرانیان می توانستندازشرتازیان برای همیشه رهایی یابند( نبردپل یاجسربود)
زمانی که ابوعبیدثقفی سردارتازی به سواحل فرات حمله کرد.یکی ازسرداران بی همانند ایران.
بنام بهمن جادویه که نام اودرتاریخ پوشیده مانده مامورشدتادربرابرتازیان صف آرایی کنند.
درمحلی بنام قس الناطف باابوعبیدثقفی به پیکارپرداخت تازیان راشکست سختی داد(13ه ق/634م)
ایرانیان بخشی ازسرزمین های خودرادراین جنگ بازپس گرفتن.وبه تعقیب تازیان پرداخت.
اماشوربختانه دست خیانت پشت به میهن کرده هابازهم نمایان شد.
به این سردارنامی خبررسیدکه درتیسفون شورش شده ازاین رواین سردارمجبورشدبه پایتخت برگردد.
چنانچه اگراین سردارآن هارا دنبال می کردمی توانست همه آنهاراازمیان بردارد.
اما خیانت افرادایرانی نمابه یاری تازیان کشتارگرآمدوآنان راازنابودی حتمی نجات داد
.
بایدبه آگاهی فرزندان آریابوم برسانم که هیچ نیروی خارجی نتوانسته ایرانیان راشکست دهدمگرخیانت داخلی.
که شوربختانه تعداداین افراددرطول تاریخ بسیاربوده است.
نمونه دیگرمی توان به خیانت وزیران داریوش سوم اشاره کرد
وقتی سپاه ایران باسربازان اسکندردرحال جنگ بودندودرآستانه شکست دادن آنها بودند.
وزیران داریوش سوم سراورابریدن وبرای خوش خدمتی جلوی پای اسکندرانداختند.
که نام یکی ازاین وزیران بسوزبود.
هم میهن : همه گرفتاری این سرزمین
ازبداندیشی ناایرانی ایرانی نماست
.

گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

یوسف پیامبریا سیا و ش پاکدامن

مقدمه
مدتی است که ازیکی ازشبکه های سیمای ایران سریالی تحت نام یوسف پیامبرپخش می شودکه موردتوجه بسیاری از
فرزندان میهنم قرارگرفته است بی آنکه ماهیت اصلی این رویداد رابدانند.
به آگاهی همه خوبان می رسانم که داستان یوسف پیامبرازیکی ازرویدادهای تاریخی این سرزمین گرفته شده است.وباتغیردادن آن شخصیت یوسف رابه وجودآوردند.
یادآورمی شوم که زمانی که تازیان به این سرزمین یورش آوردندبرای اینکه پیشینه خوب ونیک
ازخودبجای بگذارند.سرگذشت قهرمانان ودلاوران ایرانی راگرفته وباتغیردادن نام آنها تاریخ جعلی برای خود
ساختند.که پیشتر یکی دیگرازاین رویدادهاراکه بانام نبردبهرام که حضرت عباس درواقعه کربلا ازاین دلاور
ایرانی گرنی گرفته شده است را برای شما بازگوکردم.
روزی گیووگودرزوتوس درمرزتوران.دربیشه ای دختری سرگردان ازنوادگان گرسوزبرمی خورند
میان توس وگیواختلاف افتادکه هریک می خواهنداوراازآن خودکنند.سرانجام برآن می شوند
که اورانزدکاوس ببرندتامیان آنان حکم کنند.پادشاه دختررامی پسنددواورابه همسری خوددرآورد.
وبه پهلوانان پاداش شایسته ای داد.سیاوش ازاین زن به دنیامی آید.
سیاوش آراسته ترین فردزمان خودبودزیراهم ازدلاوری بهرمندبودوهم ازخرد.پدرش سودابه رابه زنی برگزیده
بود.سودابه که دل درگروعشق سیاوش بسته بود.اورابه خودمی خواندوسیاوش شانه خالی می کند.
سیاوش دربرابرعشوه های عاشقانه سودابه سکوت می کند.سودابه خودراآشکارترعرضه می کند.
وبه اووعده می دهداگرکام اورابرآورداونیزاورادررسیدن به پادشاهی کمک خواهد کرد.
شاهزاده ازآنچه درمیان رفته است باپدرسخن می گوید.کاوس بی گناهی اورادرمی یابد
ولی دلش به مجازات سودابه راضی نمی شود.
سودابه برای فرارازکیفرولکه دارکردن سیاوش پرستارآبستن خودراوادارمی کندبچه اش رابیندازد.
چنین وانمودمی کندکه این بچه ازآن اوبوده وچون سیاوش بااودرآمیخته سقط شده.
باآنکه ستاره شناسان به دروغ اوگواهی دادند.قراربراین می شودکه شاهزاده برای اثبات بی گناهی اش
به آزمایش آتش گذارده شود.آتش پاک کننده است وزبان راستگودارد
ازاین رواست که آزمایش آتش دردوران باستان برای اثبات گناه یابی گناهی متهم به کارمی رفته است.
دراین داستان یک بی گناه(سیاوش)ویک نابکار(سودابه)درمقابل هم قرارمی گیرند.
برای اینکه سرشت یک انسان ویک تمدن شناخته شود.پس ازگذرسیاوش ازآتش مطابق آئین سوگند
سودابه به کام مرگ سپرده شود.اماسیاوش وساطت می کندوجانش رامی خرد.
امافتنه سودابه عاقبت گریبانگیرجان سیاوش می شودوسرش راهدیه تشت زرین می کند.
پس ازیورش تازیان این رویدادراباکمی تغیربه یوسف دگرگون کردن.
به آگاهی فرزندان میهنم می رسانم تمام داستانهای دینی که موجوداست ازرویدادهای تاریخی ایران گرفته
شده است.که تاکنون دوموردازآنهارابرای شمابازگوکردم.ودرآینده رویدادهای که ازتاریخ ایران گرفته شده
برای دوستان بازگومی کنم
گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien

۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه

المقنع اندیشمندی دلاور

یکی ازنخستین بپاخیزی های ایرانیان برای احیای استقلال وحاکمیت وطن بشمار می رودالمقنع بود.
اومردی میهن پرست واندیشمندبود.وازدیربازدرصددقیام برضدحکومت عباسیان بود.
اوازموضوع قتل ابومسلم(خائن)که درجریان توطئه خلیفه عباسی وقت انجام گرفته بود.
بهانه قراردادوبه خونخواهی ابومسلم قیام کرد.
اوبرخلاف ابومسلم که جامه سیاه رانشان خویش ساخته بود.جامه سپیدرانشان خودساخت.
قیام ملی میهنی المقنع- مایه امیدکسانی شده بودکه ازجوربیدادتازیان به ستوه آمده بودند.
وازاین رو ده هاهزارایرانی میهن دوست پیرامون این دلاورمردآریابوم گردآمدند.
المقنع به سبب نقابی که شبیه به مقنعه که تاشانه های اورا می پوشاندبه این نام معروف شده بود.
کسی جزهاشم ابن حکیم نبود.وبرای رهای ایرانیان ازفرهنگ کشتارگرتازیان دعوی پیغمبری کرد.
اوچنین اندیشه ای رابه وجودآورد که خدا آدم راساخت ودراوحلول کردآنگاه درنوح وبعدابراهیم
همچنان دریکایک پیغمبران درآمد.سپس درمحمدوبعدازاودرعلی ابن ابی طالب وآنگاه درفرزندان او
تابه ابومسلم رسیدوبعد دراوحلول کرد.اوازپیروان خود- نماز- روزه – ذکات –وحج رابرداشت
اوهمچنین مال ودارای وخون تازیان رابرپیروان خویش مباح کرد.
اوهمان کاری راانجام داد.که درابتدای یورش تازیان بافرزندان آریابوم انجام دادند.
آوازه وشهرت المقنع به جای رسیدکه خلیفه وقت عباسی(مهدی)نیروی گرانی سوی اوگسیل داشت.
که مردانش ازاین سرداربزرگ ایرانی شکست سختی خوردندوبه مدت(14سال)باخلیفه عباسی جنگیدن
وبسیاری ازتازیان ومساجد آنهاراازبین بردندواموال آنان رابه غنیمت بردن
قیام المقنع ازنهضت های پرشوری بود.
که ازسوی ایرانیان برعلیه تازیان وبرای استقلال آریابوم صورت گرفت
.

گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین

sh.Mehraien

۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه

آرتمیس دلاوربانوی ایرانی

یکی ازبانوان این سرزمین که درتاریخ نام وآوازه بسیاری دارد.آرتمیس است.
نخستین فرمانده زن درنیروی دریایی درجهان می باشد.
ژنرال آرتمیس درجنگ سالامیس فرمانده نیروی دریایی ایران بود.
آنچنان می جنگید که حتا دشمنان اوراتحسین می کردند.تاجای که هردوت ازآرتمیس سخن رانده واوراگرامی داشته.
هردوت ازسرداران ایرانی آنچه که بایستنی است نام نمی برد.اماازنام دلاوربانوی این سرزمین نمی تواندبگذرد.
کارهای آرتمیس اورابه شگفتی وامی داردکه چطورمقابل یونانیان ایستاده است.
آرتمیس درانجمن بزرگان ولشگریان خشایارشاه نقش برجسته ای داشت.وهمه به سخنان گوش فرامی دادند.
ژنرال آرتمیس شیرزنی بودکه ازمرگ هراسی نداشت.
وتمام فرماندهان آرتش خشایارشاه می دانستن که اوشایسته فرمانده نیروی دریایی است.
یکی ازنبوغ این دلاورپهلوان گذراندن سوارنظام خشایارشاه ازتنگه داردانل می باشد.
اوازکنارهم قراردادن کشتی ها به عنوان پل های متحرک استفاده کردتاسوارنظام خشایارشاه ازاین تنگه عبورکنند
آرتمیس فرمانده ی نیروی دریایی آن روزگارخشایارشاه درسال(480پ.م)بود
ودرجنگهای ایران ویونان حضورچشمگیری داشته
فکرنمی کنم پس ازگذشت2500سال درجهان زنی به فرماندهی نیروی دریایی منسوب شده باشد
بهتربگویم آفریدگارهنوزشیرزنی چون آرتمیس رابه جهان نداده است

گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien